حصار بلند و محافظ عالم انسانی

   شکافهای حصار بلند

… از «شکافهایی» سخن گفتیم که برخی از نیروهای ویرانگر تاکنون از خلال آن رسوخ کرده اند و روز به روز نیز بیشتر رسوخ خواهند کرد؛ طبق رموز سنتی، این «شکافها» در «حصار بلند»ی به وجود می آیند که بر گرد این عالم کشیده شده و آن را از ورود تأثیرات منحوس قلمرو لطیف زیرین حفظ می کند. (در رموز سنت هندو، این «حصار بلند» کوه گردی بنام لوکالوکا (Lokaloka) است که جهان هستی (loka= cosmoc) را از «ظلمات بیرونی» (aloka) جدا می کند. روشن است که این معنی را می توان از روی قیاس در مورد قلمروهای کم و بیش گسترده ای در مجموع ظهور عالم هستی نیز به کار برد. بنابراین آنچه ما در اینجا می گوییم یکی از کاربردهای خاص آن فقط در رابطه با عالم جسمانی است.)

برای فهم درست همه جنبه های این رموز باید توجه داشت که هر حصاری در آن واحد هم حفظ کننده است و هم محدود کننده؛ بنابراین، به یک معنی، می توان گفت که دارای مزایا و معایبی است؛ لکن از این حیث که اساسا برای تأمین دفاع در برابر حملات ناشی از قلمرو پایین به وجود آمده، مزایای آن به مراتب بر معایب آن می چربد و از این جهت مصلحت آنچه در این حصار وجود دارد، روی هم رفته برای محتوای درون این حصار بهتر این است که از قسمت زیرین محدود باشد تا اینکه علی الدوام در معرض غارت و چپاول دشمن، اگر نگوییم ویرانی، کم و بیش کامل قرار گیرد. در واقع، هر حصاری از سمت فوقانی باز است و در نتیجه مانع ارتباط با قلمروهای عالی نیست و این وضع با حالت طبیعی و بهنجار امور مطابقت دارد؛ در دوره جدید «لاک» بدون منفذی که مذهب اصالت ماده به وجود آورده، این ارتباط را مسدود ساخته است. و اما، چنانکه پیشتر گفتیم، چون «سقوط» هنوز به پایان خود نرسیده است، این «لاک» از بالا، یعنی درست از سمتی که عالم به حفاظ نیازی ندارد، بلکه به عکس تنها از تأثیرات سعد برخوردار است، دست نخورده باقی مانده است؛ و «شکافها» فقط از پایین و بنابراین در خود حصار محافظ به وجود می آید و نیروهای زیرین که از این راه به درون رسوخ می کنند، چون برای مقابله با آنها، در این اوضاع و احوال، هیچ قوه ای از نوع عالیتر قادر به دخالت نیست، مقاومتی در برابر خود نمی بینند، بدین ترتیب، عالم در برابر حملات دشمنان خود بی دفاع می ماند و چون در اثر روحیه کنونی، از خطراتی که آن را تهدید می کند نیز کاملا غافل است، این وضع نیز تشدید می شود.

در سنت اسلامی، این «شکافها» همانهایی است که با نزدیک شدن آخر الزمان (یا پایان دور) خیل ویرانگر یأجوج و مأجوج (Gog et Magog، در سنت هندو، اینان دیوهایی به نام کوکا (Koka) و ویکوکا (Vikoka) هستند که نامشان نیز به نام یأجوج و مأجوج شباهت دارد.) از راه آن نفوذ و برای تسخیر عالم، پیگیرانه تلاش می کنند؛ این «موجودات» که نماینده تأثیرات زیرین مورد بحث هستند و موجوداتی شمرده می شوند که هم اکنون حیات «زیرزمینی» دارند، در آن واحد غول پیکر و کوتوله توصیف می شوند و این توصیف، بنابر آنچه قبلا دیدیم، لااقل از جهاتی، آنان را با «نگهبانان گنجهای پنهان» و آهنگران «آتش زیرزمین» که آنان نیز چنانکه گفتیم، سیمای فوق العاده شومی داشتند، همانند می سازد؛ اساسا در همه اینها، همواره همان تأثیرات لطیف «دون جسمانی» در کار است. ( رمز «عالم زیرزمینی» نیز دارای دو معنی است و همان گونه که از مطالبی که در کتاب: Roi du Mande Le شرح دادیم، برمی آید، معنای عالی تری نیز دارد، لکن در اینجا طبعا منظور، معنی دانی و حتی شاید کاملا «دوزخی» آن است.) در حقیقت، تلاشهای این «موجودات» برای رسوخ در عالم جسمانی و انسانی نیز امر تازه ای نیست و دست کم به اوائل “کالی یوگا”، یعنی به زمانی بسی پیشتر از دوران یونان و روم «کهن» که افق فکری مورخان غیر سنتی به آن محدود می شود، بر می گردد. …

این بود بخشی از کتاب سیطره کمیت و علائم آخرالزمان اثر رنه گنون و ترجمه علیمحمد کاردان.

در عصر حاضر مباحث فوق در هنر سینما انعکاس داشته و موضوع «حصار بلند» در سریال «بازی تاج و تخت»

یکی از خطوط داستانی بود، که سعی شد در مورد ابعاد هستی شناختی آن مباحثی بیان گردد.

هنر حقیقی موجب تقویت این حصار
و
شبه هنر موجب تضعیف این محافظ است.

 

Video: Game of Thrones

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *