بخش دوم جوکر : رقصی تلخ در برابر آینه


(بخش دوم: نورپردازی فیلم جوکر)

در سکانس ابتدایی آرتور را مقابل آینه میبینم و میتوان دو سویه روانی آرتور را دید. در این سو (صورت اجتماعی) او سعی دارد سروسامانی به وضعیت اسفناک خود بدهد و در سوی دیگر (صورت ذهني-روانی) سعی دارد وارد محیط زندگی او شده و کنترل اوضاع را بدست بگیرد. در این سکانس او در حال آرایش صورت خود به شکل دلقک است و لحظاتی بعد اشک (اشک سیاه) از چشم راستش جاری میشود. اگر پیکره بندی حالت صورت و چشمان آرتور را تحلیل کنیم نیمه راست نماد نیروهای خیر و نیمه چپ نماد نيروهاي شر است و میتوان گفت که اشک سمت راست، پیشگویی و آینده نگری شکست تمام عیار در برابر نیروهای روانی طغیانگر آرتور است. البته به نظر میرسد این تقسیم بندی (خیر و شر) در این کاراکتر چنان که باید کاربرد نداشته زیرا رشد روانی آرتور و مسیر درست او همین طغیانگری و شورش بر علیه جامعه (مملو از آشغال هایی با کت و شلوار سیاه) است و او در راهی صحیح گام برمیدارد.


در این فیلم هرجا آینه را می بینیم با وجهی از روان آرتور روبرو هستیم. در سکانس ابتدایی فیلم آینه جایی برای نقاشی صورت دلقک است و آرتور در بین همکارانش نشسته؛ اما در سکانس رقص (پس از تیراندازی مترو) او ایستاده و در تنهایی میرقصد. مقایسه حالت نشسته و اندازه آینه ها در این دو سکانس نشان دهنده رشد مراحل روانی آرتور است. صندلی در این فیلم نشانه قوانین اجتماعی و قیود عرفی پذیرفته شده است، از صندلی اتوبوس و مترو گرفته تا مبل خانه در برابر تسخیر رسانه!
جای دوربین در سکانس ابتدایی به سود و احترام قوانین اجتماعی است؛ نورپردازی و جای دوربین در سکانس رقص در سایه نوری سبز و زننده (متعفن) در مخالفت و یا توضیح وضعیت آرتور است و نور سبز نمادی از “لجن های متعفن روانی” اوست که تمام وجود او را فرا گرفته است. در هر جای فیلم که این رنگ را با این شدت طیف میبینیم (چه نورپردازی و چه طراحی صحنه) نمادی از حضور نیروهای قلمرو دیگر (از یک جهت نمیتوان از واژه منفی و شر استفاده کرد) است؛ از رنگ سبز در اتوبوس گرفته تا رنگ صندلی های تیمارستان تا نور سبز بيمارستان، نورپردازی مترو، موهای سبز صورتک دلقک و …


از سوی دیگر رنگ ها و نورها هر یک نماینده طیفی از انرژی های موجود در درون و بیرون هستند که فرد را به سوی خود میکشانند. برای مثال در سکانس هایی صورت آرتور توسط نور تلویزیون که کوچک هم است پوشیده میشود و یا نور درون یخچال بدن عریان او را روشن میکند. رسانه سعی در تسخیر ذهن او صورتش را روشن میکند و یخچال میانه بدن او را نشانه گرفته است. آرتور در طول مدت شبانه روز با این روند درگیر است اما هیچکدام قدرت آینه را ندارند تا “اشک سیاه” او را جاری کنند. جامعه سعی دارد او را در تمام موقعیت ها بر روی صندلیِ قوانین بنشاند اما وجوه درونی و ناخودآگاه روانی او را از تمام نشستن ها جدا کرده (در سکانس ورود به اتاق صاحب کارش او نمی نشیند) و حوادث مختلفی را رقم میزنند مانند حادثه مترو که از روی صندلی به زمین می افتد، یا پس از تیراندازی به مجری برنامه که لنز را مقابل صورت خود میگیرد و …
فیلم جوکر تاد فیلیپس در سال ۲۰۱۹ یادآور فیلم ماتریکس ۱ برادران واچوفسکی سال ۱۹۹۹ است که موجی در حوزه معرفت شناسی، معنای زندگی و علم به راه انداخت. در ماتریکس صورت حقیقی و سمبولیک نیویورک به صورت ویرانه ای تصویر شده بود که فیلم جوکر نیز گاتهام را در محاصره زباله ها نشان داده است و هر دو حامل یک پیام برای انسان کنونی است؛ “عصر کالی یوگا” یا دوران آهن که ساکنان دنیا میبایست انتظار دورانی سخت را بکشند و مشخص نیست آیا این دوران توسط جوکرها دستخوش تغییر خواهد گردید و یا بدست “نئو” (قهرمان ماتریکس) تبدیل به صحنه نبردی تمام عیار خواهد شد.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *