نمایشگاه عکس «ترکمن صحرا»: صیرورت، هنر و تکیه گاه

«ده هزار موجود همه با هم می شکفند، و من نظاره گر بازگشت آنان هستم، موجودات بسی بسیارند، همه به خاستگاه خود باز می گردند.»[1]

همه چیز در حال حرکت، دگرگونی و شدن است و این صیرورت در ذات و لایه های ظاهری و باطنی پدیدارها رخ می دهد؛ هر چیز در حال کاری بی وقفه و تلاشی امیدوارانه است تا خود را به «نور»[2] برساند؛ اما در این میان انسان امروزی به دنبال سکون است، او در حرکت هم هدفی جز رسیدن، توقف و آرامش ندارد.انسان آرامش را با استقرار در مکانی به نام دنیا تجربه می کند، انسان تکیه می دهد بر صندلی و دیوار و اشیائی که لحظه ای احساس سکون را در او ایجاد کند؛ او بواسطه تکیه دادن و استقرار، احساس مکان مندی را در خود شکل می دهد و سپس «بودن» در جهان را لمس می کند. اما در این میان نیرویی به نام زمان[3] رهایش نمی کند ودر هر لحظه او را از نقطه ای به نقطه دیگر می کشاند؛ و جای تأمل اینجاست که این حالات تماما در فضای محدود اداراک حسی دریافت می شود و به «دیگر سو» ارتقاء نمی یابد.

از این نظرگاه انسان مدرن به سوی ساخت وسیله ای رفت تا در برابر نیروی زمان مقاومت کرده و تکیه گاهی نسبتا دائمی برای خود بسازد؛ او دوربین عکاسی را ساخت. این وسیله به انسان کمک کرد تا زمان جاری در پدیدارها را متوقف کرده تا تجربه منحصر به فرد آن حالت (تکیه گاهی ذهنی-روانی) را در وجودش زنده کند. ساخت دوربین عکاسی، تقابل انسان مدرن با زمانِ خطی بدون بازگشت بود، موجودی «حادث» و زمانمند که به دنبال «قدیم» و ساحت بی زمان است؛ کوششی برآمده از استیصال در برابر قدرت حرکت و نیروی زمان که وجودش را می فرساید و گذشته را برایش غیرقابل دسترس می کند. با نگاهی همدلانه به انسان مدرن و از نظرگاه اسطوره ای چنین به نظر می رسد؛ رنج های انسان از سوی حرکت مداوم چرخ های زمان و تلاش او برای التیام آن، منجر به اختراع ابزاری می شود که تحسین خدایان شکست ناپذیر را در پی دارد که پدیده «عکس» یکی از آنهاست.

با این توصیفات به سراغ مجموعه عکس های ساسان مؤیدی می رویم، انسانی صبور و هنرمندی بی ادعا. عکس های دهه ۶۰ این هنرمند از ترکمن صحرا[4] ما را به یاد مقاله ای از رنه گنون انداخت بنام قابیل و هابیل. گنون با بررسی پیشه قابیل (کشاورزی) و هابیل (شبانی) به اصول تراکم-فشردگی (زمان) و توسع -گستردگی (مکان) پرداخته و می گوید: «با ملاحظه اشارات و رموز تورات، قابیل و هابیل صورت دو قوم مختلف است که در زمان اولین جدایی و افتراق عالم بشری به صورت دو گروه یکجانشین-کشاورز و کوچ نشین-دامپرور درآمده اند. ساخت نخستین شهر به دست قابیل نشان دهنده استقرار و «بهم فشردگی» شدیدتری است و چون اقوام یکجانشین در مکان محدودی مستقر هستند بطور کلی آثارشان ساخته زمان است زیرا فعالیت خود را در استمرار زمانی که بی کران است گسترش می دهند؛ اما به عکس اقوام رمه دار در برابر خود با فضایی بدون هیچگونه محدودیتی که دائما امکانات تازه ای برایشان فراهم می آورد مواجه اند؛ و در این فضا کوچ نشینان با حیواناتی که مانند خود متحرک اند سروکار دارند، در حالی که اقوام ساکن با دو قلمرو نباتی و معدنی مرتبط اند. جبر امور، اقوام ساکن را وادار به ایجاد رمزهای بصری (تصاویر ذهنی-اتصال با قوه بینایی) می کند اما کوچ نشینان از تصاویر و هر چیزی که آنان را به جای معینی پای بند کند منع؛ و برای خود رمزهای صوتی (قوه شنوایی) که با وضعیت مهاجرت آنان سازگار است ترتیب می دهند. اقوام ساکن به ابداع هنرهای تجسمی (معماری و پیکرتراشی و نقاشی) یعنی هنرهای مربوط به صورتها می پردازند که در مکان قابل عرضه است در حالی که کوچ نشینان هنرهای صوتی (موسیقی و شعر) یعنی هنرهایی که در زمان جریان دارد.»[5]

مردمان ترکمن صحرا اقوامی کوچ نشین بوده اند که به مرور زمان یکجا نشین شدند و این حرکت و سکون ما را به سوی سمبولیسم کشاند تا این گالری را از این زاویه مطالعه کنیم. انسان امروزی سعی کرد زمان مافوق خطی (زمان ادواری) و حقیقت مکان (زمین مثالی) را در دنیای مدرن به یاد آورده و یا لااقل به آن نزدیک شود، او پدیدارها را در صورت و سطحی متوقف (کادربندی) وتبدیل به مکان (عکس) کرد، سپس به نظاره شان نشست. حالتی که سوژه و ابژه هر دو به سکون رسیده و در برابر هم چشم در چشم یکدیگر می دوزند.

از سوی دیگر پرورش اسب و مسابقات اسب دوانی از مهمترین سنت های مردمان ترکمن صحراست که در این گالری مورد توجه مؤیدی قرار گرفت. اسب می تواند رمزی از دوران کوچ نشینی و حرکت باشد. اسب مکان را با سرعت بالاتری طی می کند[6] و نشانه ای از توانایی کشف کیفیت مکان است که در عصر حاضر مبدل به میراث سمبلیک آن دوران در میان مردم شهرنشین ترکمن صحرا شده است.

ساسان مؤیدی عکاسی بی ادعا و راوی بی غرض و خالی از پیش داوری است، او به دلیل سبکبار بودنش «خود» را به مخاطب القاء نمی کند؛ و به دلیل رنج های این هنرمند خستگی ناپذیر، در برخی موارد سوژه-پدیده «صورت» خود را به سویش باز می کند. همچنان که در ابتدای متن اشاره شد انسان به دنبال تکیه گاه و سکون است و مؤیدی بر آثارش تکیه می کند، و این بار تکیه گاهی از دهه شصت با عکس هایی سیاه و سپید که یادآور مردمان یکجانشین و کوچ نشین بود، و یادی از ادوار کهن که قابیل و هابیل شانه به شانه یکدیگر از هم جدا شدند؛ «برای هابیل قربانی حیوانی مقدر شده بود و هدیه گیاهی قابیل پذیرفته نشد؛ بدینسان، آنکه مؤید است جان می دهد و آنکه مطرود و ملعون است، زنده می ماند و بدین نحو، تعادل از هر طرف گسسته می شود.»[7]

 

نویسندگان: حامد حسین پور – بابک برومندفر

موسیقی ویدئو: کارن همایونفر

 

[1]. لائودزی، دائوده جینگ، ترجمه (از متن چینی باستان) و تعلیقات اسماعیل رادپور، تهران، انتشارات زندگی روزانه، 1396، ص56.

[2]. همان، ص100. (بند پنجاه و پنجم: شناخت هماهنگی را گویند سرمدیت؛ شناخت سرمدیت را گویند نور [و معرفت].)

[3]. زمان خطی با تیغ های برنده ای به نام عقربه ساعت با اعدادی قراردادی و فراموشی حقیقت و کیفیات زمان.

[4]. این نمایشگاه به نام ترکمن صحرا در گالری دنا از 24 دی تا 8 بهمن1400 برگزار گردید.

[5].نک: گنون، رنه، سیطره کمیت و علائم آخرالزمان، ترجمه علیمحمد کاردان، تهران، نشر دانشگاهی، 1361، صص168-172.

[6]. این موجود با دو عنصر خاک و باد اتصال بیشتری داشته و به دلیل قابلیت حمل و جابجایی انسان جایگاه خاصی در میان دیگر موجودات دارد. در عنوان آغازین بریهدآرنیکه اوپنیشد آمده: «جهان همچون اسب قربانی»؛ همچنین در سوره عادیات می خوانیم: «سوگند به اسبان تازنده چون نفس نفس زنند، سوگند به اسبان برق جهاننده از کوبش سم بر سنگ، سوگند به تاخت آورندگان صبحگاهان، چون …» (ترجمه آیات از کانال تلگرامی معارف مشرقیt.me/Daoismi؛ آقای دکتر اسماعیل رادپور: عضو هیئت علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران)

[7]. گنون، سیطره …، ص173.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *