صیرورت پدیدارها


به نظر میرسد نحوه کمک هنرِ طبیعت به انسان از طریق القاء «حس زیبایی» است؛ اما انسان بنابر دلایلی در حالتی خواب گونه قرار گرفته و توانایی حرکت و بیداری ندارد. چنانچه انسان از شرافت وجودی طبیعت آگاه بود به هیچ وجه رفتاری خشن و متکبرانه نسبت به محیط و موجودات اطراف نداشت؛ و مانند مردم کهن الوهیت را در طبیعت مشاهده میکرد و حتی قائل به تقدس جهان طبیعت بود. اما با این وجود طبیعت همچنان مانند مادری کهنسال از پسِ قرن ها همچنان در حال هنروری است هنری که همان پرورش موجودات از طریق صورت گری و رشد آنان است و باید دید آیا انسان خواهد توانست دستِ خداوند را از میان طبیعت ببیند و به صلح با جهان برسد.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *