پدیدارهای روزمره به دلیل عادات انسانی چیزی جز تکراری بی معنا نیست اما هر رخدادی در هر لحظه ای حامل پیام و رمزی برای انسان است و در اینجا سعی خواهیم کرد از راه «طریقت هنر» به مرزهای فراتر از ظواهر سفر کنیم. بنابراین از پس حوادث روزمره و از دیدگاه باطنی، مشاهده می کنیم و می خوانیم و حس خواهیم کرد آنچه را که تابحال نادیده، ناخوانده و مستور مانده بود.
پدیدارهای روزمره به دلیل عادات انسانی چیزی جز تکراری بی معنا نیست اما هر رخدادی در هر لحظه ای حامل پیام و رمزی برای انسان است و در اینجا سعی خواهیم کرد از راه «طریقت هنر» به مرزهای فراتر از ظواهر سفر کنیم. بنابراین از پس حوادث روزمره و از دیدگاه باطنی، مشاهده می کنیم و می خوانیم و حس خواهیم کرد آنچه را که تابحال نادیده، ناخوانده و مستور مانده بود.
کاراکتر در هنرهای نمایشی به مثابه ساختمانی روانی (مملو از اسباب و اثاثیه هایی از جنس خاطرات، ناکامی ها، آسیب ها و …) است که بازیگر را به درون خود ... ادامه مطلب
به نظر میرسد در برخی مسائل هنرمند از فیلسوف (عقل گرای محض) پیشی گرفته و دایره ادراک حسّی اش از ادراک ذهنی فیلسوف عمیق تر می شود؛ در این حالت ... ادامه مطلب
هنر حقیقی؛ انسان را از زمان خطی (دنیای جعلی) به زمان دوری (عالم مینوی) می کشاند. آنچه انسان از زمان و مکان ادراک می کند به واسطه مختصات جسمانی اش ... ادامه مطلب
نظریه هیلاری پاتنم با عنوان “مغز درون خمره” را بدین شکل می توان تبیین کرد: اگر دانشمندانی (یا سیستمی قدرتمند) مغزی (ذهن) را درون خمره ای (آزمایشگاه) قرار دهند و ... ادامه مطلب