رویش هر گیاه، جوشیدن چشمه، تغییر فصل و هر آنچه از طبیعت حسّ میشود تمثیل ِرخدادهایی فرامادی و مربوط به “امور عالی” است؛ در متون کهن عرفانی برخی از وجوه طبیعی جایگاه مهمتری نسبت به سایر پدیدارها دارند، همچنانکه در عرفان هندویی کریشنا ظهورات خود را در “نمونه های عالی وجود” (اعم از اسطوره ها، پدیده های طبیعی و مفاهیم عرفانی) اینچنین معرفی میکند: «از میان کواکب ماه هستم؛ از کوهها، مِرو[1]؛ از درختان، انجیر؛ از میان جانوران، شیر؛ از رودخانه ها، گنگ؛ از فصل ها، بهار؛ از میان رازها، سکوت؛ از اندازه ها، زمان؛ از میان دریاچه ها، اقیانوسم.»[2] همه اینها در امور طبیعیِ قابل مشاهده است، و بطور کلی جهان طبیعت، پدیدارها و موجوداتش هر یک به نسبت مختصات مادی و خصوصیات منحصر به فردی که دارند، رمز و نشانهای از “حقایق نفس الامری” و “نورانی” در کائنات هستند که مطالعه آنها گوشه ای از مراتب مافوق ماده را برای انسان آشکار میکند.
[1] . Meru
[2]. Bhagavadgῑtā, X. 21-35.
بدون دیدگاه