مردمان هدفشان رسیدن است و برخی دیگر کارشان رساندن، و دیگران را چنان به سادگی و سرعتی به آرزوها و مقصدهایشان می رسانند که احدی متوجه نمیشود؛ حتی خود نیز التفاتی به این امر ندارند و بدین جهت در دام های منیت گرفتار نمی شوند؛
مردمان از رسیدن لذت می برند اما آنان از رساندن و کمک لذت می برند؛ حتی می توان گفت از این مراتب نیز بسیار فراتر رفته، و موضوع لذائذ در درون ستون نورانی آنان محو شده …؛ آنان در میان مردم ناشناس و غریب اند (مانند رجال الغیب، اوتاد و ابدال در عرفان اسلامی و بودهی ستوا در عرفان بودایی و…)، رنج مادی و معنوی می برند اما در برابرش تنها نور حق را را منعکس می کنند، …
و اما امیر آنان؛
مردمان ساکن در عوالم نامتناهی، مخلوقات و تمامی ذرات هستی به مدد جوانمردی او به سوی بینهایت صعود می کند …
بخشی از دیالوگ فیلم:
راننده تاکسی: همه چی درست ميشه،
اینجا همه نگرانتن،
یکی هست که همه جا سفارشتو کرده،
زن جوان: کی؟ . . .
_________________
ویدئو: بخشی از فیلم سینمایی “امروز” اثر رضا میرکریمی
بدون دیدگاه