پدیدارهای روزمره به دلیل عادات انسانی چیزی جز تکراری بی معنا نیست اما هر رخدادی در هر لحظه ای حامل پیام و رمزی برای انسان است و در اینجا سعی خواهیم کرد از راه «طریقت هنر» به مرزهای فراتر از ظواهر سفر کنیم. بنابراین از پس حوادث روزمره و از دیدگاه باطنی، مشاهده می کنیم و می خوانیم و حس خواهیم کرد آنچه را که تابحال نادیده، ناخوانده و مستور مانده بود.
پدیدارهای روزمره به دلیل عادات انسانی چیزی جز تکراری بی معنا نیست اما هر رخدادی در هر لحظه ای حامل پیام و رمزی برای انسان است و در اینجا سعی خواهیم کرد از راه «طریقت هنر» به مرزهای فراتر از ظواهر سفر کنیم. بنابراین از پس حوادث روزمره و از دیدگاه باطنی، مشاهده می کنیم و می خوانیم و حس خواهیم کرد آنچه را که تابحال نادیده، ناخوانده و مستور مانده بود.
از دیدگاه “متافيزيك هنر”، کارگردان یا بازیگر نقش را انتخاب نمیکند بلکه شخص موجود در “عالم ذهن” برای عبور به سطح دنیای جسمانی، شروع به تصرف نفسانی(در میان هنرمندان هم ... ادامه مطلب
کاراکتر در هنرهای نمایشی به مثابه ساختمانی روانی (مملو از اسباب و اثاثیه هایی از جنس خاطرات، ناکامی ها، آسیب ها و …) است که بازیگر را به درون خود ... ادامه مطلب