این امر ما را مستقیماً باز می گرداند به آنچه در ابتدا درباره «زبان مرغان» گفتیم، که می توانیم آن را «زبان فرشتگان» نیز بنامیم و تصویر آن در جهان بشری زبان ریتمیک است؛ زیرا «علم ریتم»، به همه کارکردهای بسیارش، نهایتاً پایهٔ همهٔ اسبابی است که برای برقراری ارتباط با اطوار عالی تر به کار می رود. به این دلیل است که در روایتی اسلامی آمده است که حضرت آدم در بهشت زمینی به نظم سخن می گفت، یعنی با زبان ریتمیک؛ اینجا سخن از همان «زبان سریانی» است که در مبحث «علم الحروف» به آن اشاره کردیم و باید آن را ترجمان مستقیم «انوار خورشیدی» و «فرشته آسا» دانست، بدان گونه که در مرکز مرتبهٔ انسانی متجلی شده است. به همین دلیل، کتاب های مقدس نیز به زبان ریتمیک نوشته شده اند، امری که از آنها چیزی کاملاً متفاوت با صرف «شعر» به معنای کاملاً غیر قدسی آن می سازد، [هر چند] که تعصب ضدسنتی «منتقدان» مدرن مایل است کتاب های مقدس را این گونه تلقی کند؛ با وجود این، شعر در اصل به هیچ وجه «ادبیات» بیهوده نبوده، بلکه سیر نزولی چرخهٔ بشری آن را به انحطاط کشانده است و در آغاز حقیقتاً خصلتی مقدس داشت.۱ می توان نشانه های این تقدس را تا دوران باستان کلاسیک در غرب پی گرفت، که در آن هنوز شعر را «زبان خدایان» می ناميدند، …
۱. .وانگهی، می توان گفت که به طور کلی، هنرها و علوم درست به سبب همین انحطاط، که خصلت سنتی شان را از آنها گرفت و آنها را از هرگونه معنای مربوط به مرتبهٔ عالی تر محروم کرد، غیرقدسی شدند.
بخشی از کتاب سمبول های بنیادین زبان جهان شمول علم مقدس، اثر رنه گنون، ترجمه دل آرا قهرمان
می توان گفت، «هنر موسیقی» با «علم فرشته شناسی» پیوندی عمیق دارد.
بدون دیدگاه