هنر حقیقی؛ انسان را از زمان خطی (دنیای جعلی) به زمان دوری (عالم مینوی) می کشاند.
آنچه انسان از زمان و مکان ادراک می کند به واسطه مختصات جسمانی اش است، هر چه نفس انسان بیشتر متوجه امور مادّی شود به همان نسبت در زمان و مکان محدودتری قرار می گیرد. استمرار این وضعیت فرد را در میان زمان خطی محصور کرده و وجود حالات دیگری از مادّه و زمان را ناممکن می انگارد و این رخداد موجب آسیب به مراکز فوق جسمانی انسان و انسداد در نقاط انرژیکی او خواهد شد. حال اگر چنین فردی با پدیده ای هنری که حامل زمان و مکان متفاوتی است روبرو شود در او “تکان ها” ایجاد می گردد که بطور موقت موجب آگاهی می شود. اثر هنری در نفوس انسانی تأثیرات اینچنینی دارند و یکی از دلایل حسّ نکردن گذشت زمان و عدم توجه به مکان در هنگام شنیدن موسیقی یا … ناشی از این امر است.
بدون دیدگاه