این ساعتِ شماست و قدرت تاریکی

«مَرکب (تَن) مسموم شد و سوار-روح در هم شکست.»

«کَلی یوگه» توصیف دوره ای به زبان حکمت هندویی است که اکنون در آن قرار داریم. انسان در این عصر به اوج کثرت، مسخ و بی جانی می رسد. دور افتادن از حقیقت فردی، جمعیت بشر را به حالتی فرو می برد تا با خود همان کنند که بازار قصابان با چهارپایان.

نفوس آلودهٔ این دوران سعی دارند بواسطه تصرف در امور نورانی، ظلمت را منتشر کنند. یکی از موارد مهم، ستیز-تصرف در جسم است تا روح به تاریکی کشیده شود. برخلاف آنچه اغلب می پندارند بدن امری مادی نیست بلکه مَرکب و سایه ای روشن از روح، و حاصل کیمیای دستان اِلٰه است.

پیکر به ظاهر مادّی و این یادگار زمینی، در عصر کَلی یوگه بشدت دستخوش تاریکی، تخریب و انقطاع قرار گرفت. توجه به بدن بدون مشاهده سایر امور عالی متصل به آن؛ انسان را تا جایی پیش برد که پیکر خود را را به کارزار مبارزه با روح مبدل کند و کار بدانجا رسید که در افتتاحیه المپیک ۲۰۲۴ هنر رقص در یک رخداد ورزشی، کالبدی برای پایکوبی بر روی میز «شام آخر» شود؛ تا به گمان خود نور در تاریکی فرو رود؛ و برای این منظور بسیاری چیزها مانند ورزش و هنر دست به دست یکدیگر دادند تا این امر محقق شود.

رقص در قاب اثری مشهور آن هم از هنرمندی ایتالیایی قدرت زیادی ایجاد خواهد کرد. لئوناردو داوینچی از معدود هنرمندان غربی است که بدن، ذهن و قوه خیال را در راستای «هنر حقیقی» بکار گرفت. از سوی دیگر این هنرمند به معانی رمزی دین مسیحیت توجهی خاص داشت و یکی از مهمترین آثار این هنرمند تابلوی شام آخر است. در المپیک پاریس نقاشی «شام آخر» مکان رخداد واقعه ای شد؛ بهترین عنوان برای آن «دشمنی با راز» است. از آنجایی که نام اثر شام آخر است، می توان گفت آنچه اجرا شد ضیافت ظلمانی آنان بود. («دشمنی با راز» عنوان مقاله‌ ای‌ است از رنه گنون-حکیم فرانسوی)

بنابر اصول حکمی هر موجودی غذای هم سنخ مرتبه وجودی خود را طلب می کند، پیکر نورانی مائده ای از نور و انسان ظلمانی غذایی از درون تاریکی. آنچه در پاریس اجرا شد غذایی بود هم سنخ کالبد این تمدن؛ و نقاشی هنرمند ایتالیایی قابی برای ظهور موجوداتی شد تا خلوت باطنی حضرت مسیح و حواریون را به سخره بگیرند و خود را سیراب کنند.

اینان «خود» و ساکنین درون «خانه نفس» را آشکار کردند. ساکنان پنهانِ در طبقات تاریک نفْس هر رخنه‌ای را برای خروج جستجو می‌کنند تا با لباسی از ماده به هدفی بالاتر‌ و غذایی نیرومندتر دست یابند؛ زیرا جهان درون-خانه با دنیای خارج، نیمه‌های جدا افتاده یک‌ کل هستند که سعی در تکمیل یکدیگر دارند. زمانی که ظهورات آلوده انسان در دنیا خود را نمایش داد؛ نَفْسِ تاریک، نَفَسی راحت کشیده و به تماشای خود می‌نشیند. به یک معنا این مشاهده غذایی ظلمانی است که یکی از شفاف‌ ترین این حالات را می توان در رویارویی میان امور جسمانی و امر روحانی مشاهده کرد؛ و خروج از چه رخنه ای آسان‌تر و سریع تر از شکاف در هنر (شبحی از هنر) و ورزش (پنداری باطل از قدرت و مهارت‌های بدن-ذهن).

ساکنین خانه این نفوس از تولیدمثل اینچنینی ایجاد می شوند: ذهن-فکر (فاعل) و قلب-احساس (پذیرنده). انواع مختلفی از این تناکح حاصل می شود که در خانه انسان به دنیا آمده، تغذیه شده و با گذشت زمان آثاری از آنها آشکار می شود.

آنچه در افتتاحیه المپیک دیده شد نمایشی بود از خروج نیروهای مدفونِ درون انسان.

در دالان تاریخ دشمنی با راز بدین صورت (انجیل لوقا) نقل شد:

۱. «گرفتار شدن عیسی»
عیسی هنوز سخن می گفت که گروهی از راه رسیدند. یهودا، یکی از آن دوازده تن، آنان را هدایت می کرد. … سپس (عیسی) خطاب به سران کاهنان و فرماندهان نگهبانان معبد و مشایخی که برای گرفتار کردن او آمده بودند، گفت: مگر من راهزنم که با چماق و شمشیر به سراغم آمده اید؟ هر روز در معبد با شما بودم، و دست بر من دراز نکردید. امّا این ساعتِ شماست و قدرت تاریکی.

۲. «استهزای عیسی»
آنان که عیسی را در میان داشتند، به استهزاء و زدن او آغاز کردند. چشمان او را بسته، می گفتند: نبوّت کن و بگو چه کسی تو را می زند؟ و ناسزاهای بسیار دیگر به او گفتند.

۳. «محاکمه در حضور پیلاتُس و هیرودیس»
پیلاتس سران کاهنان و بزرگان قوم و مردم را فراخواند و به آنها گفت: این مرد را به تهمت شوراندن مردم، نزد من آوردید. من در حضور شما او را آزمودم و هیچ دلیلی بر صحت تهمت های شما نیافتم. نظر هیرودیس نیز همین است، چه او را نزد ما باز فرستاده است. چنانکه می بینید، کاری نکرده که مستحق مرگ باشد. پس او را تازیانه می زنم و آزاد می کنم. [در هر عید، پیلاتس می بایست یک زندانی را برایشان آزاد می کرد.] اما آنها یکصدا فریاد برآوردند: او را از میان بردار و بارْاَبّا را برای ما آزاد کن. بارْاَبّا به سبب شورشی که در شهر واقع شده بود، و نیز به سبب قتل در زندان بود. پیلاتس که می خواست عیسی را آزاد کند، دیگر بار با آنان سخن گفت. اما ایشان همچنان فریاد برآوردند: بر صلیبش کن، بر صلیبش کن. سومین بار به آنها گفت: … سرانجام فریادشان غالب آمد … او مردی را که به سبب شورشی و قتل در زندان بود و جمعیت خواهان آزادی اش بودند، رها کرد و عیسی را به ایشان سپرد تا به دلخواه خود با او رفتار کنند.
(انجیل لوقا ۲۲ – خیانت یهودا)

مسیح حصار-دیوار است، حصاری از جنس نبوت. در باب ۴ اعمال رسولان آمده: «اینست آن سنگی که شما معماران آن را رد کردید و الحال سر زاویه شده است. و در هیچکس غیر از او نجات نیست زیرا که اسمی دیگر زیر آسمان به مردم عطا نشده که بدان باید ما نجات یابیم.» ابن عربی در فص شیثی کتاب فصوص الحکم به روایتی خاص در این موضوع اشاره داد، او می‌ گوید: «پیامبر صلی اللّه علیه و آله نبوت را به دیواری از خشت تشبیه کرد که اتمام یافته – مگر یک خشت – و آن حضرت «ص» همان خشت بود.» سعی در ایجاد شکاف در این حصار-دیوار پیامدهای جبران ناپذیری خواهد داشت و یکی از آنها سرعت بخشیدن به اضمحلال بشر است.

المپیک ۲۰۲۴ پاریس پایان یافت اما همچنان «دشمنی با راز» ادامه دارد. بارابا، آن خونریزی که در روز جشن آزاد شد؛ ظهور جمعی نفوس مردمی بود که فرزندانی از جنس کینه و تعصب نسبت به حقیقت عیسوی داشتند، در جشن پاریسی نیز چنین واقعه‌ ای رخ داد؛ باید دید اینبار اعقاب بارْاَبا چگونه از بشر انتقام خواهند گرفت.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *