پدیدارهای روزمره به دلیل عادات انسانی چیزی جز تکراری بی معنا نیست اما هر رخدادی در هر لحظه ای حامل پیام و رمزی برای انسان است و در اینجا سعی خواهیم کرد از راه «طریقت هنر» به مرزهای فراتر از ظواهر سفر کنیم. بنابراین از پس حوادث روزمره و از دیدگاه باطنی، مشاهده می کنیم و می خوانیم و حس خواهیم کرد آنچه را که تابحال نادیده، ناخوانده و مستور مانده بود.
پدیدارهای روزمره به دلیل عادات انسانی چیزی جز تکراری بی معنا نیست اما هر رخدادی در هر لحظه ای حامل پیام و رمزی برای انسان است و در اینجا سعی خواهیم کرد از راه «طریقت هنر» به مرزهای فراتر از ظواهر سفر کنیم. بنابراین از پس حوادث روزمره و از دیدگاه باطنی، مشاهده می کنیم و می خوانیم و حس خواهیم کرد آنچه را که تابحال نادیده، ناخوانده و مستور مانده بود.
هنـــر حقیـــقی
_
هنر حقیقی مانند آینه ای نورهایی را از عوالم (طولی و عرضی) دیگر منعکس می کند و این بازتاب حالتی را در اثر هنری ایجاد می کند که «زیبایی» نام دارد. این زیبایی انسان را تحت تأثیر قرار داده و این تأثیرپذیری بدین منظور است که انسان را متوجه عالم معنا کند.
با این توصیف هنر حقیقی ابزاری جهت سرگرمی آدمیان نیست بلکه واسطه ای به منظور عمق بخشی به زندگی و حقیقت انسان است. هنر سعی دارد انسان را متوجه خاطرات فراموش شده زندگی گذشته او در عالم نور کند و راهی را برای خروج از رنج کنونی به رویش بگشاید؛ تاریخ هنر مجموعه ای از پیام هاست، تا با دریافت آن اشتیاق برای عبور از ظاهر به باطن در قلب او زنده شود.