پدیدارهای روزمره به دلیل عادات انسانی چیزی جز تکراری بی معنا نیست اما هر رخدادی در هر لحظه ای حامل پیام و رمزی برای انسان است و در اینجا سعی خواهیم کرد از راه «طریقت هنر» به مرزهای فراتر از ظواهر سفر کنیم. بنابراین از پس حوادث روزمره و از دیدگاه باطنی، مشاهده می کنیم و می خوانیم و حس خواهیم کرد آنچه را که تابحال نادیده، ناخوانده و مستور مانده بود.
پدیدارهای روزمره به دلیل عادات انسانی چیزی جز تکراری بی معنا نیست اما هر رخدادی در هر لحظه ای حامل پیام و رمزی برای انسان است و در اینجا سعی خواهیم کرد از راه «طریقت هنر» به مرزهای فراتر از ظواهر سفر کنیم. بنابراین از پس حوادث روزمره و از دیدگاه باطنی، مشاهده می کنیم و می خوانیم و حس خواهیم کرد آنچه را که تابحال نادیده، ناخوانده و مستور مانده بود.
هنـــرِ طبیعـــت
_
خلق هستی، هنرِ خداوند است و در اینجا امرمطلق (خداوند) جهان را از حالات و موادی بیشکل خلق کرده که مدام در حال تغییر و تبدل بوده و نهایتی برای آن قابل تصور نیست. هنرمند حقیقی «امر نامتناهی» است و تمام خلق شدگان بسوی نقاطی که پایانی برای آن قابل تصور نیست در حرکت اند؛ آنچه انسان در پدیدارهای طبیعی و روزمره تکراری، مشابه و محدود می انگارد در بطن خود بدیع، منحصر به فرد و در حرکتی توأم با سکون است که از سوی لاینتاهی آغاز و بسوی عوالم مافوق وجود در حرکت است.