پدیدارهای روزمره به دلیل عادات انسانی چیزی جز تکراری بی معنا نیست اما هر رخدادی در هر لحظه ای حامل پیام و رمزی برای انسان است و در اینجا سعی خواهیم کرد از راه «طریقت هنر» به مرزهای فراتر از ظواهر سفر کنیم. بنابراین از پس حوادث روزمره و از دیدگاه باطنی، مشاهده می کنیم و می خوانیم و حس خواهیم کرد آنچه را که تابحال نادیده، ناخوانده و مستور مانده بود.
پدیدارهای روزمره به دلیل عادات انسانی چیزی جز تکراری بی معنا نیست اما هر رخدادی در هر لحظه ای حامل پیام و رمزی برای انسان است و در اینجا سعی خواهیم کرد از راه «طریقت هنر» به مرزهای فراتر از ظواهر سفر کنیم. بنابراین از پس حوادث روزمره و از دیدگاه باطنی، مشاهده می کنیم و می خوانیم و حس خواهیم کرد آنچه را که تابحال نادیده، ناخوانده و مستور مانده بود.
هویــت جعلــی
_
اگرچه انسان دارای ساختار یکپارچه و هماهنگ بدن، ذهن و روان است و هویت وجودی خود را بدون واسطه ادراک میکند اما میتوان گفت او در میان مجموعه ای از نام ها و عناوینی گرفتار است که هر یک خود را واقعی و متمایز از دیگری نشان میدهند. ذهن و روان از چنان قدرتی در پردازش و خلق شخصیت برخوردارند که انسان احتمال کوچکترین خطای شناختی در درک هویت خود و دیگر پدیدارها را نمی دهد. مسئله مهم تشخیص امور واقعی از امور ساخته ذهن است؛ این تلاش موجب حرکت به سمت عبور از جعلیات ذهنی و شناخت امور حقیقی درونی و بیرونی است.